شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

Exchange my anxiety

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ب.ظ

یک استکان کوچک کمر باریک را در نظر بیاورید،

حالا فکر کنید چای در آن قل زند و سر برود،

شرح حال ایام به غایت سخت و پر تشویش همین روضه ی باز دو خطی بود!

روزها میان آن اقوال و دل نگرانی ها و اشک ها و دعواها،

رئیسه نیمه رفته از راه میرسید و به صبوری دعوتت میکرد

از راه میرسید و شماره اش روی صفحه پیدا میشد

از راه میرسید و عکس منظره ی برفی را میفرستاد

از راه میرسید و میخواست جایی با خیال تخت برایت حرف برند،

از راه... قرار میگذارد

از راه... میخواهدمراقب خودت باشی

وووو

آرام میشوم و هراسان!

سر درگم آن چراغ های خطر و 

سر به راه حرف هایش!!!

...


۹۶/۱۱/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی