آیفون ملعون خاموش شده و دیگر روشن نمیشود،
دست میبرم به گوشی سابق، دست میبرم به آنهمه رنج
از اینکه با شش خط مختلف که پشت همه ی آنها یک نفر
”دوستت دارم" را هزاران بار برایت حرف به حرف فریاد زده باشد
یکنفر که پشت در خانه منتظر است،
یک نفر که در راه رسیدن به توست،
یک نفر که نگرانت شده،
یک نفر که با خنده ات دل ضعفه گرفته است،
یک نفر که...
از اینکه آنهمه پیام را از پشت سیمکارت های خالی حالا مرور میکنم...
شب های سختی ست نازنین،
و شب های سخت تر در راه...!