شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

هرزه ی احساساتی...

دوشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۱۵ ق.ظ

پنجره را کمی پایین کشید

باد با سرعت گوشه های روسری اش را رقصاند و چندتار موی کوتاه را بیرون آورد

لب هایش را غنچه کرده بود و در انتظار شعله ی فندک سیگار را میان آنها فشار میداد

اولین پک را محکم تر دود کرد و خیره به پیچ جاده دستش را از شیشه آویخت

...

نگاهی از حاشیه ی کفش هایش رد میشد و روی صورت خیره میماند

با آنهمه زنانگی در جواب "سیگار دو نفرش میچسبه" کمی چرخید و انگشتانش را سمت دیگری تاب داد...

---

#یک_پاراگراف_خاطره_زرد


۹۶/۰۱/۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی