شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

صراحت

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ب.ظ

از روزی که بهش گفتم میخوام برم ازدواج کنم

دست کم ده بار تو ۲۴ ساعت میپرسه که واقعا میخوای بری شوهر کنی! ؟؟

ده بار تو حالت های مختلف

انگار که اگ به چشماش خیره شم دلم بلرزه و بگم نه، هنوز میشه ک تموم نشه!

ولی نه دلم میلرزه، و نه میشه ک تموم نشه...

دفعه ی عاخر که پشت چراغ قرمز سپاه سؤالش و تکرار کرد

و دفعه ی آخری که من گرم ترین لبخند تو چنتم و تحویلش دادم و 

بلند گفتم به زودی

عمیق ترین فحش ساده ی زندگیش و داد:

خیلی کثااافتی

من همچنان لبخند میزدم...


۹۵/۰۱/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی