نشسته ام از ۱۰۶ هفته ی پیش
هر چه پیغام مهربانانه، کامنت صمیمانه
نگاه عاشقانه هست را
یکی یکی در سطل زباله ی گوشی پرت میکنم.
بعدتر دلم ک برای خودم سوخت، فکر میکنم
آدم چطور دستش میرود که خودش را هم پاک کند؟؟!!
نشسته ام از ۱۰۶ هفته ی پیش
هر چه پیغام مهربانانه، کامنت صمیمانه
نگاه عاشقانه هست را
یکی یکی در سطل زباله ی گوشی پرت میکنم.
بعدتر دلم ک برای خودم سوخت، فکر میکنم
آدم چطور دستش میرود که خودش را هم پاک کند؟؟!!
همششششش ماله تو بود،
اما تو هیچی شو نخواسته بودی!
دلت به هوای اونی رفته بود
که دیگ نبود...
یه دختر مو خرگوشی مونده بود
که عینک گرد صورتیش
بخار میکرد از بغضاش و
هی دلش میخواست و
هی... نبود!