شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

Take it

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ب.ظ

دست خودم نبود،

هنوز هم دست خودم نبود وقتی میدیدم آنطور عجیب

به نقطه ای خیره مانده است که من نیستم،

هنوز هم جمع و جور کردن دست و پایم

در لحظه هایی آنطور بی قاعده و قانون از من بر نمی آمد،

انگار هنوز هم دست و دلم فقط به دوست داشتنش میرفت...

میبینی این جمله ها پر از "دست"هایی شده

که دست خالی با زندگی اش مشغول جنگیدن است،

بیا زودتر دست هایم را جایی بند کن،

مثلا همان نقطه ی نامعلوم که آنطور عجیب خیره ماندی اش...!

۹۶/۰۶/۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۱)

۲۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۳۶ پیمان محسنی کیاسری
چقدر قشنگ آخه، چفدر قشنگ بود.
بیشتر بنویسید، من لذت می‌برم از نوشته‌هاتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی