شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

روان پزشک

يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۳ ب.ظ

سیبیل های کوتاهِ طوسی رنگی داشت با شکم برآمده ی میانسالی،

تمام مدتی که داشت از سیاه ترین عواقب تصمیم دو نفره مون تراژدی میساخت

بق کرده بودم و به مردک چشماش زل میزدم،

به محض اینکه از ترسوندن آقای شین دست برمیداشت وو

خطاب به مرضیه جان پرسشی مطرح میکرد، کوتاهترین کامنت توی دست و بالم و

براش قرائت میکردم و صبر میکردم با تأیید سر از من گذر کنه...

....

همینکه بغضم شکافته شد و رگبار شونه هاش و خیس کرد

مثل درخت گرما زده ی خشک تابستونی،درهای بهار به روش باز شد و

شکفت!

۹۵/۰۵/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی