نوبت ساعت پنج و نیم
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ
وقتی نزدیکش میشی سر و شکلش هیچ شبیه رؤیای روزای ده سالگیت نیس
افطاری و سحر و گرسنگی روزهای طولانی هم شبیه ۱۱سال گذشته نمونده!
حتی درد و غصه و رازهات هم جابجا شدن
یاد میگیریم با تغییرات زندگیمون بسازیم
با اجبارها کنار بیایم
با چال و چوله ها سرشاخ شیم،
بگیم نع ،بگیم چشم...
اما یاد نمیگیریم دوست نداشتن و
مثل شاگرد کودن ته کلاس،
هزار بار هم کچ پرت کنن تو سر و صورتمون
باز یاد نمیگیریم بوی عطرش و از رو دستامون قورت ندیم
درد هاش وبیخیال شیم
بدی هاش و مشکل ببینیم
کمبود هاش و خلأ فرض کنیم...
یاد نمیگیریم و رؤیاش چققققدر خاطره انگیز تر از این حقیقته
۹۵/۰۳/۲۶