شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

نوبت ساعت پنج و نیم

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ

وقتی نزدیکش میشی سر و شکلش هیچ شبیه رؤیای روزای ده سالگیت نیس

افطاری و سحر و گرسنگی روزهای طولانی هم شبیه ۱۱سال گذشته نمونده!

حتی درد و غصه و رازهات هم جابجا شدن

یاد میگیریم با تغییرات زندگیمون بسازیم

با اجبارها کنار بیایم

با چال و چوله ها سرشاخ شیم،

بگیم نع ،بگیم چشم...

اما یاد نمیگیریم دوست نداشتن و 

مثل شاگرد کودن ته کلاس،

هزار بار هم کچ پرت کنن تو سر و صورتمون

باز یاد نمیگیریم بوی عطرش و از رو دستامون قورت ندیم

درد هاش وبیخیال شیم

بدی هاش و مشکل ببینیم

کمبود هاش و خلأ فرض کنیم...

یاد نمیگیریم و رؤیاش چققققدر خاطره انگیز تر از این حقیقته 

۹۵/۰۳/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی