فریبم دادی
يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ
عکست و که باز کردم
انگار بوی عطرت پیچید توی اتاق
روسریم و جلوی بینیم گرفتم و
دستِ فکرم و گرفتم و بردم تا خاطرات همین امروز
تا بیمارستان روانپزشکی نیایش
تا چشم های پر از اشک حاج حسین
تا آواز گیلکی لباس آبی ها
تا...
بلکه دور شی،
محو شی،
تو این برهه از زمان
دیگه فزقی نمیکنه که اون خانم دمه غروبی
چادرش کش نداشت
و یا چقد خوشگل بود!
مهم لحظه ایه که من به احترام جنازه ی تو
ته ته قلبم
چند لحظه سکوت کردم...
...
۳۳۱۲۸...
۹۴/۱۲/۱۶