تبلیغات
چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ
از ۱۰ صبح تا ۸ شب زیر بارانی ک بی وقفه می تازد،
آفتابی که عمود می تابد
و بادی ک می وزد سرررد،
انسانها را باید به احترام به حقوق خود ترغیب کنی،
دنبال آدمها بدوی ،
ناسزا بشنوی،
بی محلی ببینی
و گاهی هم از ذوق و استقبال برخی
قهقهه بزنی و با دیگران شادی کنی!
میتوانی ده ساعت با سعید سر شوخی بگذاری و
با علیرضا از خاطرات روزهایی بگویی ک ناشناخته بودیم!
یا محدثه را درست وسط چهارراه مسجد، پشت چراغ قرمز محکم بغل کنی
که یعنی ما پیروزیم!
حس دوست داشتن تک تک آدمهای امروز،
آدمهایی ک بودند اما نخواسته بودم ببینمشان
امروز قوی تر از همیشه در جایی نامعلوم جوانه می زند،
در من!
در من که چقدر قلبم سبک شده بود
...
مخلص: حالمان خوب است، خیلی:)
پ.ن:خدا همیشه راهش را پیدا میکند:)
مهم:رأی بدهید، به لیست اصلاحات رأی بدهید
۹۴/۱۲/۰۵