شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

desperate housewives

پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ب.ظ

بعد مدتها نشستم بین این جمع زنونه  ای ک

هم دوسشون دارم مخاطب هاش و 

هم متنفرم این سوژهایی که داره میکشونتمون کنج گنجه ی خونه ها

خاله خوشگله ک تمام عمرش و با ترفندهای لاغری مشغول شد،

از کش سبزِ بی اشتها باش دور مچ دستش تا دمنوش های گیاهی و

قرص های علفی و غذاهای بی مزه ی آب پز و غیره،

اون طرف قضیه هم که همیشه حدس و گمانهای نجمی جونِ

از درد کمر و تنگی نفس و بیماره های جدید ،به انواع!

مامان هم  کنار دستِ من مثل همیشه چسبیده به پیش و پا افتاده ترین حوادث زندگی

که ازشون بزرگ ترین رازهای خانواده رو بسازه و برای مخفی کردنشون به سکوت و

لبخندهای بی معنی و اشاره ی چشم و ابرو که یعنی هیسس متوسل شه،

این رازهایی که هیچوقت نفهمیدمشون

این دردهایی که هیچوقت نفهمیدمشون

این نگرانی ها که هیچوقت نفهمیدمشون،

اما

یه چیزی هست ک تو زندگی هممون 

هر ثانیه دارم می فهممش،

روزمرگی!

چه آینده ی تلخ ای دست و پام و بسته

۹۴/۱۱/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۱)

روزمرگی من ولی شکلش فرق داره...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی