شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

شمایل یک نیمه زن...

در من طلوعی اگر بود؛ آن تویی!

در قوطی احساست را سفت ببند،
که به هر فوتی ینتفی نشود!
...
از اینکه به مرضیه سر زدین ممنونم

مطالب تماما نگاشته های صاحب وبلاگ است
باعث خوشحالی خواهد بود دیدن نظرات شما :)
....
اگر باران ببارد...

سر محلاتی،کوچه ی هشتم

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۸ ب.ظ

نوزده شهریور بود اولین روزی ک پام و گذاشتم اینجا،

منم مثل همه که اولین اشتباه گس و عجیب و نامفهموم شون و

تا آخر عمر تو خاطرات یدک میکشن

۱۹شهریور و مثل یه وزنه ی صد کیلویی 

از سر تا ته خیابون پیروزی با خودم میکشم،

بعد یه روزی مثل امروز که ۱۴بهمنِ ، ورق پیچ شده

یه گوشه ای پرتش میکنم که دیگ نه ببینمش نه به کسی نشونش بدم

پنج ماه  با چهار روز کمتر 

نمی تونست یه عمررر باشه

که اگه بود پس حتما من یه روانی بودم که دستم‌ به خودکشی رفت!

تجربه ی چشیدن یه میوه ی غریبه بود

که نم نم تلخی زهره ماریش

گنگی غربتش و از سر پروند!

خلاصه ک خوشحالم قراره تا چند روز دیگ

این  دیوارا رو سر همه ی دیده و شنیده هاشون خراب شن!

و دست سلام شما که دیگ هیچوخت به ما نمیرسه...

۹۴/۱۱/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
Marisa

نظرات  (۲)

۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۱ طاها میرویسی
دنبالت کردم دنبالم می کنی؟؟؟
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۱ طاها میرویسی
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی