خود زنی
دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ب.ظ
یادم میندازه ک هنوزم میتونم کلمه هارو پشت هم بچینم و
بازم بنویسم ،در حالی ک خودِ خودمم نه یه آدم متظاهر ک
داره جون می کنه جمله ها رو ی جوری قر و قمیش بده ک انگار
خاطر مخاطب و خیلی میخواد
همینکه میاد میشینه جلوم و
نگاش میکنم و
ازون خنده های زهره ماری تحویل میدیم و
باز صدام میکنه،همینجوری ک همیشه...
یادم میندازه ک چقد خستگی ب تنم مونده بود از
آرتیست بازی این چند وقته و چقد میشه خستگیم در بره
با سه ربع موندنش وسط ی روز ِ نامرد
۹۴/۰۷/۲۷